بازگشت به سايت حزب ميهن

 

بازگشت به سايت خبری ايران گلوبال

 

 
 
 
 
 
 
 
 
 
 

امير سپهر

 

 

رهبری و اتحاد از ديد گاه حزب ميهن

 

 

 

بيگمان هيچ ملتي بدون دستيابي به اتفاق و همدلي قادر نخواهد بود كه به دستاوردي ملي و بزرگ كه متضمن سعادت همگان باشد دست پيدا كند. ملتي قادر به انجام كارهاي سترگ و

 تاريخي است كه بتواند از تمامي ظرفيت شهروندان خود سود برده و از همه ي قابليتهاي آنان در جهت نيل به اهداف ملي بهرمند گردد. هيچ استثنايي هم در اين مورد در تاريخ وجود نداشته و نخواهد داشت. اهداف ميهني اما، بدون هشياري و آگاهي ملي هرگز قادر نخواهد بود ملتي را از نتايج بدست آمده خود منتفع سازد. ملتي قادر به خوشه چيني از مبارزات ملي خود خواهد گرديد كه پيش از هر قيام و جنبشي ابتدا آرمان خود را با آگاهي كامل انتخاب نمايد و آنگاه تا دستيابي كامل بدان اهداف ملي ميدان مبارزه را ترك ننمايد. زيرا هر گونه تعلل و نيمه كاره رها كردن يك پيكار ملي نه تنها سودي نخواهد داشت بلكه  زيانهاي هاي زيادي نيز براي مردم ببار خواهد آورد

 

 اصل مهم ديگر اين است كه درحركتهاي ملي بيش از آنكه توافق بر سر نفي وضعيت موجود مهم باشد، همدلي و وفاق براي رسيدن به يك وضعيت مطلوب و آينده بهتر بايد مورد نظر و توافق قرار گيرد. ورنه ، يك حركت كور و بي هدف ناشي از عصبيت ره به تركستان برده و اي بسا كار را مشكلتر از پيش خواهد نمود. اميد است كه ملت ما با تقبل گران ترين هزينه تاريخي خود به اين حداقل فراست و آگاهي رسيده باشد كه اصل اساسي در يك حركت ملي ، داشتن هدفي آگاهانه است نه نفي و تردي نا آگاهانه. ملت ما در يك سرگشتگي ملي يكبار مرتكب اين خبط بزرگ تاريخی شد و هنوز هم تاوان آنرا ميپردازد

 

 گر چه بار هيچ حركت ملي بدون رهبري و سازماندهي و حمايت بيدريغ از رهبري به سامان نخواهد رسيد ، ليكن هيچ ملت با شعور و عاقلي حق ندارد نا آگاهانه عنان و اختيار خود را بدست يك فرد و يا گروه سپرده و او را تبلور عيني تمامي آمال و آرزو هاي خود تصور نمايد. هدف يك قيام سالم و بالنده ملي ، صرفاً رساندن يك رهبري به اقتدار سياسي نيست ، بلكه رهبري نيز وسيله دستيابي يك ملت آگاه و هدفمند به اهداف ملي ميهني و در نهايت به آزادي است

 

 از فرد يا گروهي اظهار نفرت كردن و گروه و يا فرد ديگري را ستودن هيچ ارتباطي به آزاديخواهي ندارد. آنچه مورد نظر است خود آزادي است. اين عطيه گران قيمت هرگز نبايد از سر شيفتگي و عشق به كسي يا گروهي سپرده شود. هيچگاه در طول تاريخ آزادي به ملتي داده نشده بلكه اين طبيعي ترين حق انساني همواره تحديد و يا سلب شده و ملتها با نثار خون آنرا از دزدان آزادي باز ستانده اند. آزادي نان فتير و حلوا نيست كه بايد بدست يك انسان عادل داده شود تا وي آنرا به تساوي ميان مردم تقسيم نمايد. عصر پيامبران و انوشه روان ها قرنهاست كه بسر آمده. هرگونه چشم پوشي از آزادي خود و سپردن آن به رهبري ولو براي مدتي بسيار كوتاه به قيمت از دست دادن هميشگي آزادي تمام خواهد شد. هر جا كه احساس شود رهبري در حال فاصله گيري از هدف است بايد فوراً در مقابل او ايستاد

 

 وفاداري به رهبري هميشه به معناي وفادار ماندن به آرمان نيست. آنچه امروز به مبارزه ما مربوط ميشود بدست گرفتن سرنوشت سياسي خودمان است ، نه تعويض رهبر و فرمانروا. يك ملت خردمند طبيعي ترين مايملك خود يعني حق حاكميت ملي و آزادي خود را داوطلبانه به شخصي تقديم نميكند كه آنگاه مجبور گردد اين حقوق را از شخص برگزيده خود گدايي كند. مشكل ما اصغر و اكبر نيستند كه با شعار مرگ بر اصغر، درود بر اكبر اولي را بركنار ساخته و دومي را جايگزين وي سازيم تا به سعادت و آزادي دست پيدا كنيم. ما بايد بدنبال كسب آزادي باشيم نه در پی مريد و عبد و عبيد  اكبر و اصغر شدن

 

 حمايت ما از شخص و گروهي بايد به پايبندي آنان به اهداف جمعي و ملي منوط گردد. شيفتگي و شيدايي و ايفاي نقش گوسفندان زبان بسته و مطيع براي رهبران سياسي نشان از نابخردي سياسي و فقدان فرهنگ آزاديخواهي است.  اين فرهنگ مبارزاتي و حمايت جاهلانه از رهبران سياسي نه تنها ما را به آزادي نخواهد رساند بلكه از رهبران سياسي گرگها و آدمخوار هاي جديد بوجود خواهد آورد. اين همان فرهنگي است كه مجال رشد به ديكتاتور هايي ماننذ اصغر ميدهد و استبداد را بازتوليد ميكند. با چنين فرهنگي اگر هم قادر گرديم كه با نثار خون اكبر مهربان را بجاي اصغر نامهربان بنشانيم ، پس از مدت كوتاهي وي نيز به يك آدمخوار ديگر تبديل خواهد شد

 

 از ديد ما شعار ( يكي براي همه ، همه براي يكي ) ارتجاع صرف است. شعار ( ايران زلفعلي ، زلفعلي ايران ) را هم شعاري سفيهانه تر از اولي ميدانيم. ما با اين فرهنگ مشكل داريم و از همينجاست كه تمايز و حتا تضاد ما با گروههاي اكستريم و اسير فناتيزم و اتوريته آفريني آغاز ميشود. مخالفين مشروطه كه سهل است ، حتا اگر اين گروهها خود را هوادار مشروطه و شاهزاده رضا پهلوي نيز بدانند با ما در تضاد هستند. تفكر، قبله عالم بسلامت باد ، ديگر يك تفكر پوسيده و ارتجاعي است. همين فرهنگ يتيم بازي در آوردن و نمدمالي كردن بود كه هم خود پادشاهان را به آوارگي كشانيد و هم ملت و كشور ما را به خاك سياه نشاند

 

 اصولاً جنگ مشروط خواهان در صدر مشروطه با تماميت خواهان و ملايان مرتجع بر سر همين تلقي از مقام پادشاه بود. امروز نيز وضع به همان منوال است.  تضاد

 ميان گروهي كه شاه را سمبل شكل حكومت دانسته و حاكميت را از آن ملت ميداند با گروهي كه صرفاً در پي سلب قدرت از ولي فقيه و سپردن اختيارات بي حد و حصر وي به شخص پادشاه است ، آنهم بدون پاسخگويي به ملت. از نظر ما اين گروهها هيچ تفاوت بنياديني با حزب الهيان ندارند و شايسته ترين صفت براي آنان همان فرد پرستان است

 

 تلقي ما از مشروطه رسيدن به آزادي و ‍حق حاكميت ملي است. با وجود اينكه سيستم مشروطه پادشاهي را مناسب ترين شكل حكومتي  براي ايران ميدانيم و دلايل بيشماري را هم داريم ، ليكن در نهايت خواهان عرضه خود به جامعه هستيم نه حقنه كردن تفكر خود. اعتقاد داريم كه حرف آخر را مردم در يك همه پرسي ملي و تاريخي بايد بزنند ، آنهم با نظارت كامل مقامات رسمي و ذيصلاح جهاني. در اين راه با هر دسته و فرد و گروهي هم حاظر به اتفاق و همكاري هستيم. امر بنيادين براي ما اعتقاد به راي مردم و تلاش در جهت رسيدن به سيستم پارلمانتاريسم است

 

 سرنگوني اين نظام گرچه يكي از اساسي ترين اهداف ما ميباشد ، ليكن فقط براي سرنگوني نميتوان پيمان بست. سرنگوني هدف نيست بلكه وسيله است. يعني سرنگوني اولين شرط و قدم در راه رسيدن به مردم سالاري است. بديهي است كه بايد از تمامي امكانات موجود براي نجات ميهن از اين سرطان بخوبي استفاده كرد ، اما نميتوان صرفاً براي امر سرنگوني با هر شيخ و ملا و دزد و قاتلي شبيه به خود همين ملايان ، و يا با گروههايي كه به امر مشاركت مردم در تعيين سرنوشت خود اعتقادي ندارند به توافق رسيد

 

 آيا با گروهي كه از هم اكنون بي اعتقادي خود را به حقوق بشر، دموكراسي و سيستم پارلماني با صداي رسا اعلام ميدارد ميشود براي دستيابی  به آزادی، پارلمانتاريسم  و حقوق بشر ميثاقي امضاء كرد ؟ صرفنظر از اينكه ما اينچنين گروهها را برادران تني همين نظام ضد انساني ميدانيم ، به صداقتشان براي سرنگوني نيز باور نداريم. بيخود خود را نفريبيم زيرا اگر ما نيز حاظر به اتحاد با اين گروههاي چند نفره باشيم آنها با ما در اين راه همكاري نخواهند كرد. مشكل اينها اصلاً شاهزاده رضا پهلوي و يا ما مشروطه خواهان نيستيم ، اينها با راي مردم مشكل دارند. باقي تمام بهانه است

 

 اولين آراي آزادي كه به صندوقها ريخته شود ناقوس مرگ و زوال اينها به صدا در خواهد آمد. خود نيز اين موضوع را بهتر از هر كسي ميدانند. اينها به سهم خود قانع نيستند و نميخواهند در يك سيستم آزاد حزب و تشكيلات خود را داشته باشند. زيرا نه سواد سياسي دارند و نه صداقت. مكانيسم دموكراسي را هم نميشناسند. هدف بعضي از اينها كمك به مستقيم و عمدي به ملايان است ، برخي درد شهرت طلبي دارند و بعضي ديگر هم با قصد تشكيل حكومت با چهارده تا و نصفي عضو از سر جهل در خدمت ملايان هستند

 

 رژيم اين چنين گروههاي نادان و بي تجربه را بسيار دوست دارد و از آنها براي ضربه زدن به اپوزيسيون اصلي و نا اميد كردن مردم حتا ساپورت مالي نيز بعمل مياورد، آنهم بدون اينكه خود اينها از شگرد هاي مزورانه رژيم آگاهي داشته باشند. امروز وظيفه ملي ميهني و حتا انساني بما حكم ميكند كه نجات مردم ستمديده و گرفتار ايران را بر هر ايدئولوژي و افزون خواهي و قدرت طلبي مقدم بدانيم. راه نجات اين مردم نگونبخت چيزي بجز اتحاد ما براي رسيدن به يك رفراندوم ملي نيست. اگر در اين اصل حياتي كه تضمين كننده حقوق همه ما است به اتحاد عمل برسيم ايمان داشته باشيم كه عمر ننگين اين نظام حتا يكسال ديگر نيز نخواهد پاييد

 

 نميگوييم با هيچ شخص و گروهي براي ابد عهد اخوت و پيمان بندگي ببنديم ، اما براي يكبار هم كه شده بخاطر نجات خودمان هم كه شده دست از اين تخريب و كينه برداريم. نيرو هاي مومن به آزادي دليلي براي تخريب يكديگر ندارند. ما خاضعانه و صادقانه از تمامي هم ميهنان خود ميخواهيم كه به فكر نجات ميهنمان باشند ، حتا اگر ما و آلترناتيو ما را قبول ندارند. حزب ما نيز براي نجات ميهن تمام عقده ها را بكناري گذارده و به چيزي جز آزادي و سر افرازي ايران نمي انديشد

 

 اگر از شاهزاده رضا پهلوي با تمام توش و توان حمايت ميكنيم به اين علت است كه حتا مخالفان و دشمنانش وي نيز به پايبندي عميق ايشان به امر دموكراسي و حق تعيين سرنوشت سياسي كشور بوسيله خود ملت ايران اذعان دارند. امروزه ديگر دوست و دشمن و تمامي جهانيان ميدانند كه ايشان قوي ترين و دموكرات ترين رهبر سياسي ايران در ميان اپوزيسيون هستند. روز به روز نيز بر نفوذ و اعتبار ايشان افزوده ميشود. مگر ما خواهان آزادي كشورمان نيستيم ؟ چه دليلي غير از قدرت طلبي و عناد وجود دارد كه از اين فرصت تاريخي بدست آمده به نفع ملت در بند خود استفاده نكنيم ؟ اگر گروهي ما را قبول ندارند لطف كرده ديگران را نيز از اشتباه در آورند كه چه آلترناتيو بهتري را در اختيار دارند كه ما از آن غافل مانده ايم ؟ آيا ما مرتجع هستيم و صداقت نداريم كه گزينش نوع نظام را به مردم ميسپاريم يا آنهايي كه با چهل پنجاه عضو، آنهم همگي از يك قبيله ، برايهفتاد و دو ميليون انسان از قبل نظام انتخاب كرده اند ؟

 

 چه كسي ادعا كرده كه پذيرش اتحاد به معناي مشروطه خواه شدن و يا بقول مغرضان شاه پرستي است ؟ ما از هم امروز به شما اعلام ميكنيم كه هر آيينه شاهزاده رضا پهلوي از مسير آزادي و دموكراسي دور شدند در كنار شما و با شما در مقابل ايشان ايستاده و با وي مبارزه كنيم. مگر شما خواهان خلاصي مردم از شر اين نظام مردم كش نيستيد ؟ اگر ريگي به كفش نداريد و جداً مردم ايران را دوست ميداريد پس معطل چه معجزه آسماني هستيد ؟ غير از اينست كه از راي مردم وحشت داريد و ملت ما را نادان و فاقد شعور ميپنداريد ؟ آيا اين تعلل و ايجاد تفرقه خدمت به ملايان نيست ؟

 

 آيا همين مطلق انديشاني مانند شما نبود كه ملايان را در ايران بقدرت رساندند و بيست و سه سال است كه با لجاجت اين جرثومه فساد و تباهي را پابرجا نگهداشته اند ؟ از نظر ما كسانيكه عقده تاريخي دارند و تا پاي از دست رفتن تماميت ارضي ايران و نابودي كامل كشور و مردم بر سر اين كينه ايستاده اند هيچ تفاوتي با روح الله خميني ندارند. مردم را كه نميتوان در جلوي پاي كينه اهريمني خود سر بريد و در عين حال ادعاي خلقي بودن كرد. شاهزاده رضا پهلوي امر نجات ميهن را بر هر چيز ديگري مقدم ميداند

 

 او در اين راه هرگونه تهمت و توهين و بي معنويتي را تا بحال بجان خريده و لب به شكوه نگشوده است. اين چيزي نيست جز پايبندي به اخلاق و شرافت ملي. ما از چنين انساني با كمال ميل و مباهات جانبداري ميكنيم ، نه آن رهبريتي كه با افتخار مسئوليت خون يكصدو بيست هزار هوادار بيگناه را بعهده ميگيرد. آنهم بدون هيچ گشايش و دستاوردي. اينگونه رهبري نه تنها لايق ستايش نيست بلكه سزاوار لعن و نفرين نيز ميباشد. ايده و رهبري بايد در خدمت خلق باشد نه اينكه هستي يك ملت را قرباني هوا و هوس و عطش قدرت خود يا گروه خود سازد. تا چه زماني ميشود مردم را فريب داد ؟

 

 قدرت طلبي آنهم به هر قيمتي اصلاً ربطي به آزاديخواهي ندارد ، چرا بايد منت آن را بر سر مردم فلكزده گذارد. مردم ما تا كنون چه طرفي از اين شهيد پروريها و چريك بازيها و شعار های کودکانه اما خونين بسته اند ؟ غير از اينست كه سهم مردم در اين ميان بيچارگي باز هم بيشتر بوده و بس. يعني نشستن در سوگ فرزندان اعدام شده خود و شيون و زاري كردن به حال و روز خويشتن. آنهم صرفاً براي فرونشاندن آتش اميال مشتي شيفته قدرت. اگر اينگونه كار ها راهگشا ميبود كه بايد تا كنون حداقل نشاني از آن هويدا ميگرديد

 

 اين بي مسئوليتي ها صرفاً رژيم سفاك دستاربندان را درنده خو تر كرده و دست آن جنايتكاران پست فطرت را براي كشتار مخالفان بيشتر باز نموده است. ما مشروطه خواهان به اين حد ازشعور و بلوغ سياسي رسيده ايم كه حتا امر حياتي دفاع از تنها آلترناتيو خود را نيز منوط به وفادار ماندن وي به آرمانهاي ملي مردمي كرده ايم. آنچه شاهزاده رضا پهلوي تا امروز نشانداده چيزي جز ثبات قدم در راه رساندن مردمش به آزادي و دموكراسي نبوده است

 

 بهمين دليل است كه او را شايسته ترين رهبر اپوزيسيون ميدانيم و از وي حمايت همه جانبه بعمل مي آوريم و مادام كه وفاداري ايشان بدين ميثاق و اصول اساسي ادامه داشته باشد اين حمايت را از وي دريغ نخواهيم كرد. چند صدايي هم كه در ميان ما هواداران پادشاهي وجود دارد بيش از آنكه نشان از تشتت و تفرقه باشد بيانگر بالندگي ما است كه فرداي روشني را نويد ميدهد. تك صدايي در ميان يك گروه به منزله حقانيت آن گروه نيست. اين ابداً نشانه خوبي نيست. گروهي كه امروز در ميان خود چند صدايي را تحمل ننمايد اگر فردا به قدرت دست يابد محيط خوف و آرامش گورستاني را بر جامعه مستولي خواهد كرد

 

 با اينهمه ، انتخاب نهايي با ملت ايران است. ما به گزينه ملت خود گردن خواهيم نهاد. ملت ما اينك به حساس ترين لحظات تاريخ مبارزات ملي و آزاديخواهانه خود رسيده است. ديگر جاي هيچ عذر و بهانه اي نمانده. تكليف خود را بايد با ملت و تاريخ روشن نمود. اگر شما هم مانند ما به امر تعيين سرنوشت ملت خود آنهم بوسيله خودشان اعتقاد راستين داريد بر سر چه چيز ديگري با ما دشمني ميورزيد ؟ ما حجت را بر شما تمام كرده و اعلام ميداريم كه بر سر همين يك اصل اساسي نيز، يعني تا رسيدن به رفراندوم و تعيين نوع نظام آينده ايران آماده هر نوع همكاري هستيم

 

 به هر ايده و مرام و مسلكي هم كه اعتقاد داشته باشيد. بي پرده ميگوييم كه امروز، هر گونه تضعيف ما، خدمت مستقيم به ملايان و خيانت بي چون و چرا به ملت ايران و حتا خودتان است. زيرا همانطوريكه شاهزاده رضا پهلوي نيز بار ها گفته اند ، ما مبارزه ميكنيم كه حتا مخالفينمان نيز حق انتخاب داشته باشند. اطمينان داشته باشيد كه ما بدون شما نيز بار اين مبارزه را با موفقيت به مقصد خواهيم رساند. چيز زيادي هم بجز حق راي براي خود و هم ميهنانمان نميخواهيم. هيچ انسان با شرف و با وجداني نبايد در راه يك ملت براي رسيدن به اين حقوق اوليه و بديهي خود مانع ايجاد نمايد. شما نيز در اين راه اگر يار شاطر نيستيد اقلاً بار خاطر نيز نباشيد. فراموش نكنيم كه تاريخ ، داوري خردمند و بسيار سختگير است

 

پاينده ايران